۱۳۸۹/۹/۹

داستانهای روزمره

هفته دوم از ماه یازدهم
سالها پیش وقتیکه نوجون بودم کتاب شازده کوچولو رو خونده بدم. حتما می دونین راجع به کدوم کتاب حرف می زنم! شازده کوچوکو شاهکار "آنتوان دوسنت اگزوپری" کمتر کسی پیدا می شه که اونو نخونده باشه یا در موردش نشنیده باشه!
اون موقع برام یه داستان لطیف و زیبا بود. دو سه سال پیش دوستی بهم توصیه کر که اونو دو باره بخونم و منم خوندم. این دفعه چیزای بیشتری دستگیرم شد. در مورد آدما روابطشون و . . .. اما امشب که کتاب "نماد گمشده" تازه ترین اثر "دن براون" نویسنده کتاب معروف "کد داوینچی" رو تموم کردم، کتابی که در مورد نمادها و رمز و راز و‌آیین هاست، یه دفعه رفتم تو فکر کتاب شازده کوچولو و یه دفعه یه چیزی تو ذهنم جرقه زد. فکر می کنم تازه حالا داستان رو دارم می فهمم! کتاب شازده کوچو کتابیه پر از نماد و راز! و به قول دن براون: همیشه پیچیده ترین چیزها، ساده ترین چیزهاست و جلوی چشم ماست و ما نمی فهمیم.
اونجایی که قهرمان داستان تو بچگی اون نقاشی رو می کشه و می ذاره جلوی پدر و مادرش و از اونا می پرسه که این چیه؟! در حقیقت می خواد بگه که شکل ظاهری چیزها نباید مارو فریب بده و تو دل هر تصویر به ظاهر ساده ایی، می تونه پیامی باشه که حتی ما فکرش رو هم نمی کنیم. و یا اونجا که وقتی بزرگ کی شه و با شازده کوچولو برخورد می کنه و اون ازش می خواد که برّه براش بکشه و بعد از جند بار کشیدن برّه، شازده کوچولو قانع نمی شه، اون یه جعبه می کشه و می گه : برّه ایی که می خواستی تو این جعبه س!. یا سفر های شازده کوچولو و برخوردش با پادشاهان سیاره های مختلف، سفر آدمهای به درونشون برای دیدن عادات و اخلاقها و روشهایی که می تونه مانع رشد اونا به سمت کمال بشه!
- پادشاه اخترک اول مردی بود که دنبال رعیتی می گشت که دائم بهش دستور بده و اون مطیعش باشه!
- پادشاه اخترک دوم مردی خودپسند و مغرور که دنبال کسی بود که اون تحسین و ستایش کنه.
- پادشاه اخترک سوم مردی می خواره که می خواست با مستی سرشکستگی هاشو فراموش کنه.
- پادشاه اخترک چهارم مردی که فقط به پول و تجارت فکر می کرد و حساب وکتاب همه چیز رو داشت.
- در اخترک پنجم فانوس بانی بود که فقط دستورها رو اجرا می کرد! اونهم دستورهایی که متعلق به سالها پیش بود و حالا که شرایط عوض شده بود، بدون فکر باز همون کار رو تکرار می کرد و اسمشو می ذاشت وفاداری!!
- در اخترک ششم نویسنده ایی - جغرافی دان ـ بود که کتابهای بسیار قطوری می نوشت ولی حتی پاشو از اطاقش بیرون نذاشته بود و هیچی از محیط اطرافش نمی دونست و بدون اینکه اطلاعاتی از پیرامونش داشته باشه فقط می نوشت! . . .
اگر درست دقت کنیم در همه این دیدارهای شازده کوچولو رمز و راز هست و اون پادشاهها، هر کدوم خصلتها و خلق و خوهایی هستن که می تونن پادشاه جسم و روح ما باشن و نوع نگاه و نگرش ما رو به دنیا و هستی عوض کنن! و حالا که از این زاویه به این کتاب نگاه کردم ، دیدم که داستانش خیلی پیچیده تر از اونیه که فکر می کرده و پیام هایی داره که در کتابهای خیلی جدی تر فلسفه، روانشناسی و . . . می تونست پیدا شه! و حالا خوندنشو به شما هم توصیه می کنم! اونم با این نگاه که با تغییر زاویه دید، شکل چیزها می تونه عوض بشه و ما نباید به ظاهر و شکل ظاهری چیزهایی که می بینیم اکتفا کنیم! مثل دیدن یه آفتاب پرست روی درخت! یا حشره بید روی برگهای خشک که کاملا همرنگ محیط می شن و باید با دقت خاصی نگاه کرد تا بشه اونا رو دید!

۱۳۸۹/۹/۳

در آغاز رویا بود
در ذهن رویید
با عشق آمیخت
و با کار متولد شد

با درورد
به مناسبت عید سعید غدیر خم و سالگرد افتتاح کافه رمنس در روزهای پنجنشبه –چهارم آذر- از ساعت هفده و جمعه -پنجم آذر- از ساعت پانزده مراسم ویژه ایی در کافه برگزار می گردد. خوشحال می شویم مهمان ما باشید.
لطفا تماس بگیرید و به تعداد نفرات جا رزرو نمایید.

۱۳۸۹/۹/۱

نمایشگاه


نمایشگاه عکس
علیرضا اکبری
اول تا دهم آذر ماه هشتاد و نه

۱۳۸۹/۸/۱۳

نمایشگاه

به بیان درنیامدنی ها به نمایش در می آیند
آثار مرتضا مرتضایی
یازدهم تا بیستم آبان ماه هشتاد و نه
کافه رمنس


ستاد خبری نمایشگاه نقاشی های فرابیانی، گزارش داد:
نقاشی های فرا بیان گرای سید مرتضا مرتضایی، یازدهم تا بیستم آبان ماه در کافه /گالری رومنس به نمایش در می آید.سید مرتضا مرتضایی بدون اشاره به عنوان اصلی نمایشگاه، مفهوم کلیدیِ نقاشی هایش را«به بیان درنیامدنی» یا نوعی «فرابیانی» خواند و نیز در تلاش برای بیان مفهوم آن هاگفت: «شخصاً، به عنوان پدیدآورنده ی این نقاشی ها، چیز خاصی درباره ی آن هانمی دانم؛ همین قدر می دانم که در اجرای آن ها، خود را فارغ از نگره های مختلفهنری، موضوعات و تصاویر آشنا یا ناآشنا می دیدم و آزادانه و با هیجان کارم را انجاممی دادم.» وی در ادامه افزود: «در واقع به طور قطع در این باره، هم رای با والتربنیامین، فلیسوف آلمانی هستم که می گوید، اثر هنری چیزی می گوید، که آفریننده اش ازآن بی خبر است و بدین سبب است که تأثیر و تأویل خودم را در خوانش و مشاهده ی اینآثار دخیل نمی دانم.»در ادامه، جنبه های اکسپرسیونیستی و شخصی این آثار، توسط این نقاش مورد تأکید قرارگرفت و عنوان شد: «طیف اکسپرسیونیستی و گاه آبستراکت ـ اکسپرسیونیستیِ نقاشی ها، بهعبارتی شخصی بودن شان را برجسته می کند که آن ها را حاصل بیان های متنوعی می داندکه با عناوینشان مفاهیم کلی یی را در پی دارند، اما در گفت و گو و ارتباط باآن ها، برداشت های بیانیِ یگانه ای صورت نمی گیرد، اما رشته های بسیار زیادیبه-صورت گسسته و متداوم از سوی مخاطبانشان شکل می گیرد که می تواند همه شان رابیان نشدنی بنامد.»وی همچنین اصرار داشت بگوید: «با این همه، بخش بسیار زیادی از انگیزشی که این نمایشگاه را پشتیبانی می کند، شرایطی است که نقاشی ها و نمایشگاه، برنامه ی نمایش آن ها را در یک کافه/گالری (محملی اجتماعی ـ فرهنگی) رقم می زند که نقاشی ها ونمایشگاه را شکل های بیانیِ فراوان و شدیدی عنوان می کند.»او در ادامه گفت: «بخش زیادی از مفاهیم و بیان های نمایشگاه در عنوان آثار، اصالت آن ها و بازگویی نگرانی های مربوط به آن هاست؛ گویا رویاها، کودکان و به طور کلی انسان، هستی و مهم تر از آن مرگ، کانون هایی بوده اند که بسیاری از نقاشی های این نمایشگاه در انتقال به مخاطبان شان درنظر داشته اند.»مرتضایی هم چنین یادآور شد: «نقاش این نقاشی ها، برای خلق هنری که تصوری برایش نداشت، آزادانه و بی خیال به سراغ شان رفته است و حال، فاصله ی زیادی از آن هاگرفته است تا تماشاگران شان در مواجهه با آثار، خود را آزاد و رها حس کنند، هر چندمخاطبان این نقاشی ها، هریک بیان شان را در درون شان می پرورانند و شاید همین موضوع، مانع ارتباط های زیبایی شناختی با آثار شود.»اختصاص بخشی از فروش نقاشی ها به کودکان کانون اصلاح و تربیت و نیز کودکان کار، ازنظر مرتضا مرتضایی، بر اساس خصلت های زیبایی شناسانه ی این آثار و پیشبرد رسانه این نمایشگاه بوده است. به اعتقاد او، کودکان یکی از مهم ترین منابع تجربه ی او درنقاشی، رویا سازی و خیال پردازی بوده اند، یا به تعبیری دیگر، کودکان، همکاران نمایشگاه او هستند.