۱۳۸۹/۲/۳




نمایشگاه
قاب آیینه و زیور آلات بهار عدلی
کافه رمنس دوم تا دهم اردیبهشت ماه هشتاد و نه
همه روزه از ساعت 10:30 تا 22:30

۱۳۸۹/۱/۲۴


فرهنگ، جهان روزمره پیچیده ای است که ما همگی با ‌آن روبروییم و از رهگذر آن به جنبش در می آییم. فرهنگ آنجایی آغاز می شود که انسانها از هر آنچه که در میراث طبیعی شان دریافت کرده اند پیشی می گیرند. ... دو عنصر مهم یا عام فرهنگ را می توان نخست توانایی انسان در برساختن و بنا کردن، و دوم توانایی انسان در بکار گیری زبان به شمار آورد، و منظور از زبان در گسترده ترین معنایش، همه شکل های نظام نشانه ای است.
....به محض آنکه از خودمان چونان موجوداتی فرهنگی آگاهی می یابیم، توانا نیز می شویم، می توانیم کارهای نوی انجام دهیم، و در اصل هرآنچه را که دوست داریم انجام می دهیم، اما دیگر نمی توانیم مطمئن باشیم کار درست چیست، و بدین سان با اینگونه کار کردنمان، با دیگران به کشمکش می افتیم، از این رو، مطالعات فرهنگی به بررسی مبارزه ساختگی و سیاسی برای یافتن و دفاع از معنا می پردازد.
مفاهیم کلیدی در نظریه فرهنگی (نوشته اندرو ادگار و پیتر سجویک – ترجمه ناصر تقویان – انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی)

۱۳۸۹/۱/۲۱

داستانهای روزمره



هفته اول از ماه چهارم
صبح ها که کافه خلوت تره، حال و هوای خاصی داره و غروبهاش که شلوغه یه حال و هوای دیگه. بعضی دوست دارن تو ساعتهای خلوتی بیان و بعضی ها ساعتهای شلوغ و پر همهمه را ترجیح می دن! ولی کافه بدون سر و صدا ظرف و ظروف و پچ پچ های مردم کافه نیست.
جوونها بیشترین طیف مراجعین به کافه رو تشکیل می دن. از میزهای چند نفره بگیر که مشغول بحث و گفتگو و خنده هستن تا میزهای دو نفره دختر پسرها. جوونها راحت حرف می زنن و با صدای بلند، انگار همه فضای کافه مال خودشونه! خندها شون هم بلند و از ته دله! شاید برای ما که از دور شاهدیم این صداها و خنده ها مفهومی نداشته باشه یا بیهوده باشه! ولی دنیای جوونی یه دنیای جدیه! پلی بین کودکی و بزرگی، همینطور حرفها و خنده هاش هم جدیه!
دختر و پسری که پشت یکی از میزها نشستن و دست به سفارششون نزدن، چنان محو حرف و تماشای همدیگه هستن که انگار تموم دنیا خلاصه شده تو این لحظه و این جا. دختر و پسر دیگه یی مثل اینکه بینشون شکر آبه و سرشون تو لاک خودشونه! پسر دایم حرف می زنه و انگار داره چیزی رو توضیح می ده ولی دختر انگار نمی شنوه و فقط با کف روی قهوش بازی میکنه. صدای آدما تو همهمه حرفها و خنده ها و هیجانها گم می شه و ما هیچ از اونا رو نمی شنویم ولی با نگاه، دنیای جوونا رو دنبال می کنیم! دنیایی که علیرغم ظاهر ساده و پر سرو صداش پر از حرف و نگاه و جستجو و تلاشه. جوونی رسیدن میوه های کال خیاله و وقت انتخاب! انتخابهای بزرگ برای آینده در راه. جوونها تو همین رمز و رازها و خنده ها و حرف و بحثها خودشونو و راه زندگیشونو پیدا می کنن، فقط کافیه به دنیای جدیشون جدی نگاه کنیم و اونا رو باور کنیم.
فریده عصاره

۱۳۸۹/۱/۲۰



پروردگارا
رازت را یافتم،
میان انبوه خرگوشها
که تنه می زدند به هم
و در آغوش بچه گربه های خواب آلود،
در باغچه مان
که انتخاب شده اند و دستچین
و آن پله های قدیمی ترک خورده،
در انعطاف حرکات بدن،
در آن خنده ها،
در بوی عطر کاج خودم؛
چه راز شیرینی داری
متشکرم

حمید وفایی