۱۳۸۹/۵/۲

نمایشگاه



طراحی های
مریم بیرقی
سارا فرشته صنیعی
اعظم مهدوی
یکم تا دهم مرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه
در
کافه رمنس

۱۳۸۹/۴/۳۰

داستانهای روزمره

هفته دوم از ماه هشتم
از اونجا که بیشترین مشتریهای کافه از طیف دانشجو هستن، فصل امتحانات یعنی ماههای خرداد و تیر کمتر به چشم می خورن. این دو ماه، ماه درس و امتحان اوناس و نتیجه شو در ماههای بعد می گیرن. با خودم فکر می کنم که در حقیقت همه زندگی ما آدمها یه جورایی فصل امتحانه. همونجور که بچه ها وقت امتحان استرس دارن و منتظر نتیجه می مونن، ما هم در هر وهله از زندگی مجبور به تصمیم گیری و انتخاب می شیم و یه جورایی دچار استرس می شیم و در معرض امتحان قرار می گیریم و نتیجه تصمیمات و انتخابها مونم بعد از اینکه به هدفون می رسین یا نمی رسیم می گیریم. در حقیقت اگر بگیم که انسان موجود انتخاب کننده اس به بیراهم نرفته ایم و شاید این فرق بزرگ انسان با سایر موجوداته. انسانی که فکر می کنه و انتخاب می کنه. ما هر لحظه و هر روز در چالش و انتخابیم. برای هر قدم و هر کار و برای شکل زندگی کردنمون و برآورد این انتخابها و تصمیم هاس که جایگاه مار و در زندگی و در بودنمون در کل نظام هستی تعریف می کنه. فرق امتحان های دوره ای تحصیلی با امتحانهای دائمی زندگی در اینه که ما در انتخاب امتحانات درسی هیچ نقشی نداریم و یه جورایی مجبوریم اونارو از سر بگذرونیم تا به مرحله بعدی برسیم ولی در امتحانات زندگی ما نقش گزینشی داریم و اون بر اساس توقعات، نوع نگاه و تعریف ما از زندگیه. فرق آدما هم از همین جاست. بر اساس گزینش هایی که می کنن و نوع نگاهشون و اهداف و خواسته شون. تو این امتحانها هم یه سری واحدهای عمومی و یک سری واحدهای اختصاصی هست که مشخصه خصوصیات عام اجتماعی و خصوصیات فردی و شخصی آدماست. تو این امتحانها هم یک عده مشرط،‌ یه عده رد و یه عده تک ماده می شن و یه عده هم تجدیدی می آرن. امتحانات درسی رو می شه موکول به بعد کرد، اما امتحانهای زندگی رو گاهی نمیشه به بعد موکول کرد، چون زندگی مثل یه رود جاری و زمان غیر قابل باز گشت و ما فقط مسیر پیش رو را داریم و می تونیم از این به بعد را اصلاح کنیم و تغییر بدیم و زمان گذشته خارج از حوزه پیش روی ماست. اینکه آیا ما می تونیم در این امتحانات شرکت نکنیم یا می تونیم اونارو در نظر نگیریم، شاید یه فرض محال باشه. چرا که ما بخواهیم یا نخواهیم زنده ایم و در تاثیر متقابل از زندگی و مهم اینکه خواهان چه جایگاه و روالی برای خودمون باشیم. هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم، در کوچکترین حرکت و کارهامون در معرض امتحانیم، امتحان بودن و چگونه زیستن. مراقب باشیم که نمره خوبی ازاین امتحانها بگیریم تا کار نامه خوبی داشته باشیم.
فریده عصاره

۱۳۸۹/۴/۲۱


نجوا
شعرسازی های ندا صحت
20- 30 تیر ماه 1389 خورشیدی
کافه رمنس

۱۳۸۹/۴/۱۳

داستانهای روزمره

هفته سوم از ماه هفتم
زندگی گذرگاه خاطره ها و یادها ست. خاطرات به وقوع پیوسته و نپیوسته. هر لحظه یا خود حاصل خاطرات گذشته س یا خود تبدیل به خاطره ای برای آینده می شده. در حقیقت تموم زندگی خاطره س. جوونایی که می یان اینجا، یا دنبال خاطره های روزهای رفته شونن یا این لحظه های جوونیشون تبدیل به خاطرات آینده شون می شه. ولی آدمایی می یان اینجا که از آدمایی که قبلا تو این مکان بودن یا خود این مکان در هویتهای قبلی ش خاطره هایی داشتن. آدمهایی با موهای سفید، گاه با عصا و با پشتهای خمیده. آدمهای باحالی که دیدنشون یه جورایی تو رو با خودشون می بره تو اون روزا. از خاطراتشون تعریف می کنن یا برای ما یا برای خودشون در حقیقت اونارو مرور و باز خونی میکنن. پیر مردی که با صاحب قدیمی این ملک هم کلاس بوده از روزهای درس ومدرسه و شیطنت می گه. پیر مرد دیگه ای از روزگاری که اینجا خونه دوست قدیمیش بوده و می یومده و همین جایی که امروز نشسته قهوه خورده، می نشسته و با چای تو استکان کمر باریک ازش پذیرایی می شده. پیر مرد فرتوتی از چند سال پیش می گه که اینجا رستورانی بوده و اون فامیل صاحب رستوران بوده و خیلی های دیگه. میان و ساعتها می شینن و زندگیشون و خودشون رو ورق می زنن و مرور می کنن و ما هم با اونا تماشگر خاطرات شیرین و تلخشون می شیم و وقتی به موهای سفید و قد خمیدشون نگاه میکنیم گذر لحظه و خاطره ها و یادها رو تو صورت و اندامشون می بینیم و یه رابطه همدلی و دوستی بین ما ایجاد می شه که به این ساختمون و روزگاری که بهش گذشته بر می گرده. ما خاطره ها رو دوست داریم. نمی دونم ما اونا رو می سازیم یا اونا زندگی ما رو می سازن یا هر دو، ولی اینو می دونم که همه ما و همه لحظه هایی که می یانو می رن خاطره می شن و یه روز می شه که ما همه می شیم خاطره دیگران. خاطره ها رو پاس بداریم و دوستشون داشته باشیم چون خودمونم دیروز دیگران و امروز و فردای دیگرانیم.
ساده نبینیم و ساده زندگی نکنیم، ولی ساده باشیم مثل گذر لحظه های پر خاطره.
فریده عصاره

۱۳۸۹/۴/۱۱

نمایشگاه



زیور آلات نقره
سارا فرهنگ مهر و مریم نجار

کافه رمنس یازدهم تا بیست و یکم تیرماه هشتاد و نه
همه روزه از ساعت 10:30 تا 22:30
جمعه ها ازساعت 15:30 تا 22:30