۱۳۸۹/۲/۲۱




بسیاری باور داردند که در دوران مدرن، سینما به جایگاه فلسفی در آمده است، چرا که هر پدیده ای را ابژه خود می سازد، درباره هر چیزی سخنی دارد، می تواند انبوهی از آرا و دیدگاههای حتی متضاد را در خود گرد آورد و حتی درباره خو نیز بیندیشد. بدین سان سخن گفتن از نسبت میان فلسفه و سینما، که درباره آن کتابها و مطالب بسیاری نگاشته شده است، سخن گفتن از نسبت دو چیزی است که هر یک داعیه یا دست کم اشتیاق یکسانی برای ابژه ساختن دیگری دارد. ...
آنچه این یادداشت کوتاه در پی توجه دادن بدان است ای است که کتاب درباره فیلم نگاهی است به سینما از دریچه فلسفه. ...
این کتاب به سینما از دریچه‌ی فلسفه نگاهی دارد. نخست با تمرکز بر فیلم‌های «بیگانه» و برخی دیگر از فیلم‌های کارگردانان‌شان برشی را از کلیت رسانه‌ی سینما برای تأمل فلسفی برمی‌گزیند و دیگر این‌که این نگاه از دریچه‌ی چشمان فیلسوفی شکل می‌گیرد که خود درباره‌ی پرسش‌هایی که فیلم‌های مورد بحث برمی‌افکنند، صاحب تأمل و نظر است.
درباره فیلم ( نوشته‌ی استیفن میولهال - ترجمه‌ی ناصر تقویان - انتشارات قصیده‌سرا)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر